کلبه یه تنهایی
by : x-themes

 [تصویر: 48a069ae59eac1da38fdfc6bacb749d1.gif][تصویر: 48a069ae59eac1da38fdfc6bacb749d1.gif]

پسری یه دختری رو خیلی دوست داشت که توی یه سی دی فروشی کار میکرد. اما به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت. هر روز به اون فروشگاه میرفت و یک سی دی می خرید فقط بخاطر صحبت کردن با اون… بعد از یک ماه پسرک مرد… وقتی دخترک به خونه اون رفت و ازش خبر گرفت مادر

پسرک گفت که او مرده و اون رو به اتاق پسر برد… دخترک دید که تمامی سی دی ها باز نشده… دخترک گریه کرد و گریه کرد تا مرد… میدونی چرا گریه میکرد؟ چون تمام نامه های عاشقانه اش رو توی جعبه سی دی میگذاشت و به پسرک میداد!

[تصویر: 48a069ae59eac1da38fdfc6bacb749d1.gif][تصویر: 48a069ae59eac1da38fdfc6bacb749d1.gif]
 


†ɢα'§ : حرف دلتو بزن,
دو شنبه 29 آبان 1391 19:21 |- [̲̲̅̅a̲̲̅̅r̲̲̅̅a̲̲̅̅s̲̲̅̅h̲̲̅̅] -|

ϰ-†нêmê§

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد